باید یکبار به خاطر همه چیز گریه کرد
آن قدر که اشک ها خشک شوند
باید این تن اندوهگین را چلاند
و
بعد دفتر زندگی را ورق زد
به چیز دیگری فکر کرد
باید پاها را حرکت داد
و
همه چیز را از نو شروع کرد
ما هرچی دلمون میخاد داریم میگیم عاااااقاا
چلا دعوا میتنی؟؟؟
باید یکبار به خاطر همه چیز گریه کرد
آن قدر که اشک ها خشک شوند
باید این تن اندوهگین را چلاند
و
بعد دفتر زندگی را ورق زد
به چیز دیگری فکر کرد
باید پاها را حرکت داد
و
همه چیز را از نو شروع کرد
بچه ها من تازه پستاتونو خوندم...نخیر اون آدم آقای خلیلی نبوده...لطفا تهمت نزنین...
من شخصا از اقای خلیلی معذرت میخوام...
قرار نیس اسم کسیو ببریم ...من فقط گفتم مواظب باشید و گول حرفای پسرارو نخورید...
حالا این که اون پسر کی بوده و چی گفته اصلا مهم نیس...
هم چون هوایی که تنفس میکنیم ،
عشق خدا هم در اطراف ما در حال گردش است ...
با لمس هر آنچه روی زمین است ،
خدا را احساس میکنم ...
زندگی سه دیدگاه داره
دیدگاه شما
دیدگاه من
حقیقت
خدایا ممنونم ؛
من میتونم تمام زیباییهای پیرامونم را ببینم ،
کسانی هستند که دنیایشان همیشه تاریک و سیاه هست
زندگی سه دیدگاه داره
دیدگاه شما
دیدگاه من
حقیقت
خدایا ؛
من میتونم راه برم ،
کسانی هستند که هیچوقت نتونستهاند حتی یک قدم بردارند
زندگی سه دیدگاه داره
دیدگاه شما
دیدگاه من
حقیقت
خدایا از تو ممنونم ؛
که دل رئوف و شکنندهای دارم ،
کسانی هستند که این قدر دلشون سنگ شده که هیچ محبت و احساسی رو درک نمیکنن
زندگی سه دیدگاه داره
دیدگاه شما
دیدگاه من
حقیقت
دیشب برگشت
روبه روم ایستاد
خندید
خندیدم
سیگارشو برداش
اخم کردم
نگام کرد
لبخند زدم
نباید میفهمید
+شنیدم میکشی
-سرد شد بدنم
باز لبخند
+درسته؟
خندیدم
عصبی شد
سیگارو گذاشتم لای انگشتام
باز خندیدم
فندک
اولین پک
اخم کرد
+دختر که سیگار نمیکشه!
حندیدمبلند
عصبی تر شد
+نکش
سیگارو گرفت
مچ دستم
اخماش بیشتر شد
+این چیه؟
اروم گفتم
-جای رفتنت
+الان که اینجام!
خنده
+نخند عصبی میشم
نگاش کردم
+خوب دوستت نداشتم که رفتم!
باز نگاه
-حرف بزن!سکوت نکن
-خوشحال بودی پیشش؟
+دوستم نداشت...رفت
-دورغاشو دوست داشتی؟
+اره خیلی...
-چرا برگشتی؟
+راضیش میکنی برگرده؟
-باشه....
خدایا شکرت!^^
هوای دلم مثل غروبای جمعه گرفتس...هوای چشمام مثل هوای بهمن بارونیههوای دلم مثل روزای سرد پاییزی و روزای گرفتشههوای حالم مثل بهاری بی بارونه...مثل زمستونی پر برف وبارون اما بدون خورشید محبت...مثل پایزی با ابرای زیبا وهوای خنک..با برگای زرد زیبای پاییزی....برگایی که ریختن کف دلم...اماهیچ کس رغبت نداره جمعش کنه...هیچ پیاده روی روش انجام نمیشه...هوام مثل تابستونیه که خوردشید محبتش در پی یک غروب ناگهانی طلوعی نخواهد داشت....
ها!؟
چی ها؟!؟؟!؟!Oo
هوای دلم مثل غروبای جمعه گرفتس...هوای چشمام مثل هوای بهمن بارونیههوای دلم مثل روزای سرد پاییزی و روزای گرفتشههوای حالم مثل بهاری بی بارونه...مثل زمستونی پر برف وبارون اما بدون خورشید محبت...مثل پایزی با ابرای زیبا وهوای خنک..با برگای زرد زیبای پاییزی....برگایی که ریختن کف دلم...اماهیچ کس رغبت نداره جمعش کنه...هیچ پیاده روی روش انجام نمیشه...هوام مثل تابستونیه که خوردشید محبتش در پی یک غروب ناگهانی طلوعی نخواهد داشت....
دلم گرفتههههههههههههههههههههه هههههههههههههههه
باید یکبار به خاطر همه چیز گریه کرد
آن قدر که اشک ها خشک شوند
باید این تن اندوهگین را چلاند
و
بعد دفتر زندگی را ورق زد
به چیز دیگری فکر کرد
باید پاها را حرکت داد
و
همه چیز را از نو شروع کرد
هی روزگار ههههههیییئ
حضرت محمد(ص) فرمودند:
برای هر چیزی قلبی است و قلب قران سوره یس است.
خشونت عليه زنان هميشه يک چشم کبود و دندان شکسته و بينى خوني نيست!!!!!!
خشونت اضطرابيست که در جان زن است که فکر ميکند بايد لاغرتر باشد، چاق تر باشد ،، زيباتر باشد، خوشحال تر باشد، سنگين تر باشد، خانه دار تر باشد، عاقل تر باشد....
خشونت آن چيزيست که زن نيست و فکر ميکند بايد باشد!!!
خشونت آن نقابيست که زن به صورتش ميزند تا خودش نباشد ..
تا براي مرد کافي باشد....!!
."تهمينه ميلاني"
امید یعنی آرزو کنیم چیزی اتفاق بیفتد
ایمان یعنی یقین داریم چیزی اتفاق خواهد افتاد
شجاعت یعنی اینکه باعث شویم چیزی اتفاق بیفتد . .
به هوای تو آمدم دوباره سری به قلبم بزنم ، به هوای تو آمدم تا دوباره از احساسم بنویسم
به هوای تو آمدم تا دوباره بنویسم شعری دیگر، ورق بزنم دفتر عشقم را تا برسم به حسی دیگرچه روزهایی را پشت سر گذاشتم ، چه لحظه هایی را در زندگی ام جا گذاشتم....اما تو را هیچگاه جا نگذاشتم ، همیشه هم در قلبم بودی و هم در کنارم ، این همان حس آرامشی است که همیشه در وجودم بود و از ان برايت مي گويم هر شب....شاید عاشقانه هایم از یاد رفته باشند ، شاید این دفتر کهنه بر باد رفته باشد اما آنچه از آن نوشته ام حسی است که همیشه در قلبم خواهد ماند ، حسی است که به تو دارم ، عشقیست که در دل دارم...همين چند شب پيش تو را گفتم... ياد داري...
ویرایش توسط سهيل : 08-23-2015 در ساعت 02:17 PM
من در پی خویشم ،
به تو بر می خورم اما
آن سان شده ام گم که به من دسترسی نیست
آن کهنه درختم که تنم زخمی برف است
حیثیت این باغ منم ، خار و خسی نیست
امروز که محتاج توام ، جای تو خالیست
فردا که می آیی به سراغم نفسی نیست
در عشق خوشا مرگ که این بودن ناب است
وقتی همه ی بودن ما جز هوسی نیست
"هوشنگ ابتهاج"
آیا دوست دارید برای
صلح جهانی کاری انجام دهید ؟
به خانه بروید و به خانواده تان عشق بورزید
پروردگارا
ببخش مرا که آنقدر حسرت نداشته هایم را خوردم ، شاکر داشته هایم نبودم . . .
سلام ... این چیزایی که دارم میگم تو بدترین وضعیت زندگیمه ... خب امیدوارم کمکم کنید ....
من امیر مولایی پسر 18 ساله ای هستم که تو زندگیش فقط ی کلمه تو مغزش بود اونم (خدا) بود .. تو تنهایی اش تو خوشی هاش تو غمگین بودناش تو همه جا اسم اون تو مغزم بود .. من عاشق خدا بودم تو زندگیم ب خاظر عشقم ب خدا ب گناه آلوده نشدم حتی تو تنهایی هامم ب گناهایه استمنا هم حتی فکر نکردم ... تو زندگیم هیچوقت با دختر دوست نشدم .. خب تا 17 سالگی همه چی خوب بود که تو همین روزا بود ی دختر بهم پیام داد اولش جوابشو نمیدادم ولی اون هی پیام و ز میزد ... بعدن وقتی فهمیدم تمام مشخصات منو داره گفدم حتمن آشناس .. آره آشنا بود سارا دختر خالم بود .. خالم اینا دشمن خونین خانواده ما بودن .. ما خیلی مشکل داریم با خالم اینا ... منو سارا روز ب روز بهم وابسته شدیم سارا 16 سالش بود کم کم کم بهم وابسته شدیم اونقد وابسته شدیم که شب روزمون فکر هم بودیم ... حالا بعد 1 سال من متوجه شدم که این رابطه غلطه ینی ما که بهم نمیرسیم چرا باهم در ارتباط باشیم ب خاظر همین تضمیم گرفدم این رابطرو تموم کنم وقتی بهش گفدم خیلی نارحت شدد اون عاشق منه ... ما بهم نمیرسیم اگه هم کسی متوجه بشه ما باهم حرف میزنیم ی جنگ بزرگ میشه بعدشم ما خانواده خیلی مذهبی هستیم این چیزا درست نیس البته ب خاطر محل زندگیمون فقد ی بار تونستیم همدیگرو ببینم بعدشم همش تلفنی و تلگرامو فضایه مجازی باهم بودیم ... خب من کمک میخام من تئ افسردگی محضم هم خدارو فراموش کردم هم تو تاریکیم کمکم کنید !!!! همین ... : (
گاهی انقدر ساده میشود از همه چیز لذت برد که باور نمیکنید
از درد دندان
از تنهایی ها
از قلب پاک یک پسر یا دختر که عاشقت باشن ولی بهت بگن دیگه نه
از شکستگی استخونت
از هر دردی تو دنیا میشه لذت برد...
به جز یک چیز ......ا.نم اینه که .....نگم بهتره
یعنی من موندم خدا دیگه می خواد تا کجا به من سخت بگیره!
امــشـبـــ تـــولـــدهــہ آقــامـــونــہ
السلام علیڪ یا علے ابڹ موسے الرضا(ع)
♦سـَلام آقـا...
♦اِمـشـب دِلَـم گِرفـتــهـ...
♦آقـا نـکنـهـ حـواسـِت فـقـط بـهـ اونـاییـه کـهـ مـیـان پـیـشـت...
♦خـُـب مـنـم دلـم میـخواد بـیـام..
♦ اِمـشـَب دِلـَم عـطـر صـحـنـت رو مـیـخواد..
♦دِلـَم آرامـِش شـلوغـیـه حـرمـِتـو مـیخـواد..
♦دلـَم مـیـخواد بـرم یـه گـوشـه تـو اون شـلوغـے روبـهـ روتــ بـشینـم ..
♦میـخـام بـشـیـنم ازتــ بـپـرسـم خـبـر از دلــ مـَن داری یـا نــَ ؟
♦آقـا ارزش مـنـ از یـهـ آهـــــو کـمـتـره بـراتــ ؟
♦مــنـے کـه دلـم دارهـ واسـه دیـدن گـل دسـتـه هـات پـرپـر میـزنـه...
♦مـنـے کـه بـا عـکس حرمـت و وعـده های الـکـے بـه دلـم،آروم مـیـشــَـم..
♦آقـا ایـنقـدر بـغـض تـو گـلـومـه کـهـ نـذر کـردم اگــه اومـدم پـیـشـت بـا اشـکـام وضــو بـگـیـرم...
♦درد و دلــ هـامـ زیـادهـ
♦ولــے جـاش ایــنـجـا نـیـسـت...
♦بـزار بـیـام پـیـشـت کـلـے حـرف دارمــ بـاهـاتــ...
♦آقـا بهـت گفـتـم دلـم پـره،ایــنـم بـدون کـه طـاقـتـشـم زیـاد نــیـس.
تنها خدا،آرام بخش دلها
تو دل مست من
ی کلاغ روسیاس
هوایی شده بیاد پابوست امام رضا
لایق نبودم ک دعوتم نکردی آقاجان، لیاقت نداشتم ک نگام نکردی، کمتر از آهو هم هستم قبول اماچی میشه ضامنم بشین
شمارا به جان جوادت آقاجان کمکم کن
شما را به جان مادرت فاطمه زهرا
شما را به جان عمه بزرگوارتون زینب کبرا
شمارا به جان خواهرتون فاطمه معصومه کمکم کنید
تنها خدا،آرام بخش دلها
لعنت
لعنت به همه چی
از هر کجا که می خوام درستش کنم خراب می شه
چه وضعشه ... سر کوفتای مامان
رو اعصاب بودن خواهرا....وضع بابام...
لعنت به اونکه می بینه و ازش در خواست کمک می کنم ولی کاری نمی کنه....
گاهی وقتا به این نتیجه می رسم که کدوم روانی ای تو رو به وجود می آره و برا ی اینکه زجرت بده زنده نگهت می داره....
چرا جوابمو نمی ده و زندگیمو تموم نمی کنه؟؟؟....همونطوری که هی ازش می خوام...ولی چه فایده هیچی عوض نمی شه
ویرایش توسط masmac : 09-06-2015 در ساعت 12:10 AM
زندگی هم تکراری شده ازش بدم میاد خستم کرده وقتشه بریم اون دنیا ببینیم اونجا چه خبره
خدایا هر چی مصلحته رو پیش رومون بذار
2سال حرفای یکیو باور کردم ولی همیشه ازش خیانت دیدم!درد من دیگه خیانت اون نیست,شخصیت اون همینه!درد من اینه که بتونم از این همه گریه و عذاب بتونم خودمو نجات بدم و یک بار سر حرفم بمونم و ازش جدا بشم.واقعا نیاز به کمک دارم!
Envoyé de mon C2305 en utilisant Tapatalk
با دوستم قرار گذاشتم دستشو بگيرم تا بلند بشه
بعد از اينكه بلند شد باهم قرار گذاشتيم من برم از پيشش تا به زندگيش برسه خوب
حالا اون موقع رسيده
من دارم ميرم
يعني اگه نرم نامرديه
چون حالش خيلي بهتره
ولي من نه
بخدا دارم ميميرم
خدا كنه هميشه ي هميشه دلش شاد باشه
ﺳﺎﻋﺖ ﺷﻨﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﯾﺎﺩ ﺩﺍﺩ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﺎﻟﯽ ﺷﻮﯼ ﺗﺎ ﭘُﺮ ﮐﻨﯽ ...
ﺗﺎ ﭘُﺮ ﮐﻨﯽ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ، ﺩﻟﯽ ﺭﺍ،ﭼﺸﻤﯽ ﺭﺍ،ﮔﻮﺷﯽ ﺭﺍ ....
ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻨﯽ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻧﻔﺮﺕ
ﺗﺎ ﭘُﺮ ﮐﻨﯽ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ
ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻨﯽ ﭼﺸﻤﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﮐﯿﻨﻪ
ﺗﺎ ﭘﺮ ﺷﻮﺩ ﭼﺸﻤﯽ ﺍﺯ ﺁﺭﺍﻣﺶ
ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻨﯽ ﮔﻮﺵ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻍ
ﺗﺎ ﭘﺮ ﮐﻨﯽ ﮔﻮﺵ ﻫﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﻫﺎﯼ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ
ﻭ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﮐﻨﯽ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺧﺎﻟﯽ ﺷﻮﯼ ﺑﻪ ﻗﯿﻤﺖ ﻟﺒﺮﯾﺰﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ...
ﯾﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪ ﺳﺎﻋﺖ ﺷﻨﯽ ﺭﻭﺯﯼ ﻣﯽ ﭼﺮﺧﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺍﯾﻦ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﭘُﺮ ﻣﯿﺸﻮﯼ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﭘُﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ
میدونی اعتماد به خدا یعنی چی؟
ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﻋﻠﻴﻪ ﺳﻼﻡ ﺍﺯ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﺍﻱ ﭘﺮﺳﻴﺪ :
ﺩﺭ ﻣﺪﺕ ﻳﻚ ﺳﺎﻝ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﻴﺨﻮﺭﻱ؟
ﻣﻮﺭﭼﻪ ﮔﻔﺖ : ﺳﻪ ﺩﺍﻧﻪ
ﭘﺲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﺩﺭ ﺟﻌﺒﻪ ﺍﻱ ﻛﺮﺩ ......
ﻭ ﺳﻪ ﺩﺍﻧﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﻧﻬﺎد!!!
ﺑﻌﺪﺍﺯ ﮔﺬﺷﺖ ﻳﻚ ﺳﺎﻝ .......
ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﺟﻌﺒﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺩﻳﺪ
ﻛﻪ ﻓﻘﻂ ﻳﻚ ﻭﻧﻴﻢ ﺩﺍﻧﻪ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩﻩ !!
ﭘﺲ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﺍﺯ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﭘﺮﺳﻴﺪ ﭼﺮﺍ ؟
ﻣﻮﺭﭼﻪ ﮔﻔﺖ : ﭼﻮﻥ ﻭﻗﺘﻴ ﻜﻪ ﻣﻦ ﺁﺯﺍﺩ ﺑﻮﺩﻡ ﺍﻃﻤﻴﻨﺎﻥ داشتم ﺧﺪﻭﺍﻧﺪ
ﺭﻭﺯﻱ ﻣﻦ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻣﺮﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﻤﻴﻜﻨﺪ ...
ﻭﻟﻲ ﻭﻗﺘﻲ ﺗﻮ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺟﻌﺒﻪ ﻧﻬﺎﺩﻱ ،
ﺑﻴﻢ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﺮﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻛﻨﻲ!!!
ﭘﺲ ﺩﺭ ﺧﻮﺭﺩﻧﻢ ﺍﺣﺘﻴﺎﻁ ﻛﺮﺩﻡ ﺗﺎ ﺑﺘﻮﺍﻧﻢ ﻳﻜﺴﺎﻝ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺗﻐﺬﻳﻪ ﻛﻨﻢ !!!
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ می فرمایند :
ﻫﻴﭻ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﻱ ﺑﺮ ﺭﻭﻱ ﺯﻣﻴﻦ ﻧﻴﺴﺖ ﻣﮕﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﺮﺧﺪﺍست روزی آن........
ماهيان ازآشوب دريا به خدا شكايت بردند،درياآرام شد وآنهاصيد تور صيادان شدند!!!!
آشوبهاي زندگي حكمت خداست.ازخدا،دل آرام بخواهيم،نه درياي آرام!!!
دلتون همیشه آرام.....
ﺳﺎﻋﺖ ﺷﻨﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﯾﺎﺩ ﺩﺍﺩ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﺎﻟﯽ ﺷﻮﯼ ﺗﺎ ﭘُﺮ ﮐﻨﯽ ...
ﺗﺎ ﭘُﺮ ﮐﻨﯽ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ، ﺩﻟﯽ ﺭﺍ،ﭼﺸﻤﯽ ﺭﺍ،ﮔﻮﺷﯽ ﺭﺍ ....
ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻨﯽ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻧﻔﺮﺕ
ﺗﺎ ﭘُﺮ ﮐﻨﯽ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ
ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻨﯽ ﭼﺸﻤﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﮐﯿﻨﻪ
ﺗﺎ ﭘﺮ ﺷﻮﺩ ﭼﺸﻤﯽ ﺍﺯ ﺁﺭﺍﻣﺶ
ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻨﯽ ﮔﻮﺵ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻍ
ﺗﺎ ﭘﺮ ﮐﻨﯽ ﮔﻮﺵ ﻫﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﻫﺎﯼ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ
ﻭ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﮐﻨﯽ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺧﺎﻟﯽ ﺷﻮﯼ ﺑﻪ ﻗﯿﻤﺖ ﻟﺒﺮﯾﺰﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ...
ﯾﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪ ﺳﺎﻋﺖ ﺷﻨﯽ ﺭﻭﺯﯼ ﻣﯽ ﭼﺮﺧﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺍﯾﻦ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﭘُﺮ ﻣﯿﺸﻮﯼ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﭘُﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ
دعاهای قشنگ روزانه واسه همدیگه:☕ﺩﻋﺎ کنیم هیچکس ﺩﻟﺶ ﻧﮕﯿﺮﻩﺍﮔﻪ ﻫﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﺧﺪﺍ ﯾﻪ ﻫﻢ ﺻﺤﺒﺖ ﺧﻮﺏ ﺑﺬﺍﺭﻩ ﺳﺮ ﺭﺍﻫﺶ!☕ﺩﻋﺎ کنیم ﻫﯿﭽﮑﺪﻭممون ﺍﺷﮑﯽ ﺍﺯ ﭼﺸﻤﺎﺵ ﻧﯿﺎﺩ ﺍگرم اﻭﻣﺪ ﺍﺯ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﺑﺎﺷﻪ!☕ﺩﻋﺎ کنیم ﻫﯿﭽﮑﯽ ﺩﻟﺶ ﭘﺮ ﻧﺸﻪ ﺍﮔﻪ ﻫﻢ ﭘﺮ ﺷﺪ ﭘﺮ ﺑﺸﻪ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ، ﺍﺯ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ!☕ﺩﻋﺎ کنیم هیچکی ﻧﺎ ﺍﻣﯿﺪ ﻧﺸﻪ ﺍﮔﻪ ﻫﻢ ﺷﺪ ﺧﺪﺍ ﺯﻭﺩ ﯾﻪ ﺍﻣﯿﺪ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﻬﺶ ﺑﺪﻩ!☕ﺩﻋﺎ کنیم ﻫﺮ ﮐﯽ ﻫﺮ ﭼﯽ ﺗﻮ ﺩﻟﺶ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﻬﺶ ﺑﺮﺳﻪ☕ﺩﻋﺎ کنیم حکمت خدا با آرزوهامون یکی باشه....
ﺳﺎﻋﺖ ﺷﻨﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﯾﺎﺩ ﺩﺍﺩ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﺎﻟﯽ ﺷﻮﯼ ﺗﺎ ﭘُﺮ ﮐﻨﯽ ...
ﺗﺎ ﭘُﺮ ﮐﻨﯽ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ، ﺩﻟﯽ ﺭﺍ،ﭼﺸﻤﯽ ﺭﺍ،ﮔﻮﺷﯽ ﺭﺍ ....
ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻨﯽ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻧﻔﺮﺕ
ﺗﺎ ﭘُﺮ ﮐﻨﯽ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ
ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻨﯽ ﭼﺸﻤﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﮐﯿﻨﻪ
ﺗﺎ ﭘﺮ ﺷﻮﺩ ﭼﺸﻤﯽ ﺍﺯ ﺁﺭﺍﻣﺶ
ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻨﯽ ﮔﻮﺵ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻍ
ﺗﺎ ﭘﺮ ﮐﻨﯽ ﮔﻮﺵ ﻫﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﻫﺎﯼ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ
ﻭ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﮐﻨﯽ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺧﺎﻟﯽ ﺷﻮﯼ ﺑﻪ ﻗﯿﻤﺖ ﻟﺒﺮﯾﺰﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ...
ﯾﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪ ﺳﺎﻋﺖ ﺷﻨﯽ ﺭﻭﺯﯼ ﻣﯽ ﭼﺮﺧﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺍﯾﻦ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﭘُﺮ ﻣﯿﺸﻮﯼ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﭘُﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ
مغزم درگیره.....
حالت تهوع دارم نسبت به محیط اطرافم و ادم هایی که هر روز مجبور به تحمل قیافه نحسشان هستم
خدايا مگه عاشقارو دوست نداري؟مگه عاشقي جرمه؟پس چرا عاشقارو اذيت ميكني؟اگه كار خوبيه پس چرا زجر بابا من ديگه نميكشم بايد چكار كنم تمام راهارو هم بستي من ميترسم خودكشي كنم پس چكار كنم صبر كنم كه چي شه اگه صبر كنم معجزه ميكني باش قبول من صبر ميكنم ولي حداقل يه اميدي بده به اميد اون من صبر كنم خدا جون ديگه هيچ كس و ندارم خواهش اينه تو هم مثل دسگرون تنهام نزار خدااااااا
در حال حاضر 10 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 10 مهمان ها)